آموزش جامع مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک

مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک ، در تمامی معاملات، از بازار اجناس فیزیکی گرفته تا مارکت ارز های دیجیتال، ارز های بین المللی یا فارکس، استاک، آپشن، بورس سهام و اوراق بهادار و .... از مهم ترین برگه های برنده در این بازار هاست. در این مقاله به بررسی یک سری نکات و تکنیک ها در مدیریت سرمایه موثر با ذکر چندین مثال کاربردی و مفهومی تر میپردازیم تا همیشه این فاکتور را به عنوان ستونی در معاملات خود در نظر بگیرید و ترید های خود را با موفقیت بیشتری پیش ببرید. در این میان ممکن است موارد کلیدی دیگری نیز تا حد ابتدایی ذکر شود که به دلیل وسعت بالای این مباحث ممکن است در این مقاله نگنجد، لذا در آموزش های مجزا نکات دیگر نیز ارایه خواهد شد.

- نکته : تمرکز این مقاله حول محور ترید در مارکت ارز دیجیتال اسپات، فیوچرز و فارکس است و حاوی مقداری تلنگر برای تاکید بر اهمیت این موضوع می باشد. اما کلید های مفهومی ای که در این آموزش قید میشود، میتواند بهترین درک را منتقل کند. در بطن این آموزش، تجربیات اساتید این عرصه نیز گنجانده شده است. پس حتما سعی کنید خط به خط این مقاله را با دقت پیش ببرید تا مفهوم عمیق تری از هنر مدیریت سرمایه را درک کنید.
 

ترید با یک استراتژی/سیستم خوب، همیشه سود بیشتری نسبت بر ضرر های خود ارایه میدهد، اما از آنجایی که در بازار هرج و مرج (Chaos)، انسان های مختلف با ویژگی و شرایط مختلفی طرف معامله شما هستند، آن سیستم ترید همیشه موفقیت آمیز نیست و هیچ راهکاری برای موفقیت همیشگی معاملات وجود ندارد.
 

هر کسی نقشه ای دارد تا زمانی که مشتی بر دهانش نهاده شود

مایک تایسون قهرمان بوکس ایالات متحده

عدم توانایی در مدیریت ضرر یکی از عمیق ترین چاه هایی است که میتواند کل سرمایه شما را ببلعد. تازه وارد ها، زمانی که ضرر یک معامله در حال نابودی کل سودهای معامله های قبلیشان است، مانند آهویی میشوند در مقابل چراغ سو بالا! این طبیعت انسان هاست که علاقه به سود های سریع داشته باشند و تا وقتی ضرر یک ترید به حد سود های گذشته نرسد، واکنشی نشان نمی دهند. این امر به مرور زمان باعث نا امید کردن آماتور ها و برانگیختن حس طلب، انتقام، ترس و طمع شده و دست به تریدهای بی پروایانه تر میزنند و در آخر ناچار به بستن پوزیشن با ضرر های وحشتناک و شاید جبران ناپذیر شوند.

برای این که تریدر موفقی باشید، باید مدیریت سرمایه و مدیرت ریسک را بلا استثناء در تمامی معاملات خود رعایت کنید. شاید کمی این موضوع در ابتدا نامفهوم باشد اما با راهکار هایی که در ادامه با آن آشنا خواهید شد، قطعا این موارد جزو بهترین کشفیات زندگیتان خواهد بود.

 احساسات و احتمالات

پول میتواند خطرناک ترین طوفان های احساسی را بر انگیزد، چه با از دست دادن و یا کسب کردن آن.

تازه کاری که از روی هیجان و یا به عبارتی هیجان طلبی سریعا پوزیشنی باز میکند و به قول معروف کله داغی دارد، زمان زیادی نمی برد که مارکت با یک سرگرمی دردناک و گران از او استقبال کند!  اما بد نیست تعادل هیجان را نیز حفظ کنیم و آن انرژی هیجانی را صرف آموختن بیشتر در مورد بازار کنیم، قبل ترید ریسک شماری کنیم و بعد از بستن ترید پول را بشماریم! پس اجازه دهید ترید های شما کمی کسل کننده، اما موفق باشند.

شمردن سود هنگام باز بودن پوزیشن، مانند زمانیست که شما در رینگ بوکس هستید و به جای تمرکز کردن و برنده شدن، در حال محاسبه خرج بستن چاله چوله های زندگی با پول جایزه مسابقه هستید. شمردن پول اینجا کمکی به حال شما نمیکند و اتفاقا برعکس، باعث حواس پرتی و سهل انگاری بیشتر و در نتیجه باعث باختن آن مسابقه خواهد شد. پس زمان باز بودن پوزیشن، سود را نشمارید و حرکات چارت را با صبر آنالیز و مشاهده کنید. فرض کنید در یک عمل جراحی هستید و نیاز به تمرکز، صبر، تعادل بیشتری برای اتمام جراحی دارید. سخت است اما شدنی.

 

چرا نمی توانم جلوی ضرر را بگیرم؟

بقا و موفقیت بستگی به تمایل شما به بستن معامله دارد وقتی که هنوز ضرر کم است.

زمانی که یک تریدر تازه وارد، بدون تعیین "حد ضرر" و " توان ضرر"، وارد معامله ای میشود و رو به زیان میرود، به جای جلوگیری از خسارات بیشتر واکنشی نشان نمیدهد و حتی سرمایه پشتیبان بیشتری در حساب خود قرار میدهد، چون هنوز ضرر وارد شده را حس نکرده. چرا معامله ای که در حال تخلیه حساب است را نباید بست؟ دلیل منطقی ای پشت این قضیه وجود ندارد و فقط امید و آرزوست. نگه داشتن آن معامله فقط زخم شما را عمیق تر میکند، نتیجه این امر بزرگ و بزرگتر شدن ضرر و در نهایت خروج ناامیدانه از معامله است و سپس مدت کوتاهی بعد از خروج شما، بازار مجددا به حالت قبل باز بازمیگردد در حالی که شما باید سود میکردید. اما دیگر از میدان خارج شدید. چرا این اتفاق رخ میدهد؟

 

قانون وقف

قانون وقف در مباحث اقتصادی و روانشناسی به این فلسفه بازمیگردد که تمامی انسان ها به داشته های خود وابستگی روانی دارند. وقتی برای چیزی زحمتی میکشیم و یا تصمیمی میگیریم، نسبت به آن دستاورد یا تصمیم پافشاری و وابستگی به خصوصی را تجربه میکنیم. در بازار نیز همین قاعده حکم فرماست. زمانی که پوزیشنی باز میکنیم و حتی اگر در حال زیان دهی غیر منطقی باشد، همچنان برایمان سخت است که آن را رها کنیم. پوزیشن باز کردن از لحاظ روانی ارزش زیادی برای ضمیر شخص دارد، در کودکان نیز همین قاعده دیده میشود. دلیل دیگری که نمیتوانیم سر بزنگاه از ضرر خارج شویم، طبیعت رویاپرداز انسان هاست. برای خیلی افراد، زمان خریداری کردن چیزی، این امیدبخشی ها بر قضاوت های ضروری ما در پروسه تصمیم گیری سلطه پیدا میکند. رویاگرایی در بازار های مالی، از آن نوع لاکچری هاست که از پس آن بر نمی آییم!

دکتر Roy Shapiro ، متخصص روانشناس اهل نیویورک تحقیقی به عمل آورد که جالب توجه است. عده ای را برای آنجام آزمایش در زمینه بیزنس های وابسته به شانس گرد آورد، یک گروه از آنها بایستی بین " 75% شانس برنده شدن 1000$ یا 25% شانس پوچ " و " دریافت 700$ قطعی " یک گزینه را انتخاب کنند. 4 نفر از 5 نفر گزینه دوم را انتخاب کردند، حتی بعد از این که به آنان توضیح داده شد که طبق محاسباتی ساده، از گزینه یک در طول بازه زمانی مشخص 750$ سود میبرند. اما همچنان اکثریت طبق تصمیم های احساسی سود کمتر را انتخاب کردند.

آزمایش بعد این بود که گروهی دیگر باید بین " ضرر 700$ قطعی " و " 75% شانس از دست دادن 1000$ و 25 درصد شانس از دست ندادن پول " یک گزینه را انتخاب میکردند. 3 نفر از 4 نفر گزینه دوم را انتخاب کردند. حاضر بودند 50$ بیشتر ضرر کنند که 25% شانس از دست ندادن هیچ پولی را داشته باشند. سعی در جلوگیری از ریسک در عین ماکسیمم کردن ضرر !

تریدر های احساسی نیز همین سناریو را بدون این که بدانند تجربه میکنند. به ازای هر صعود/نزول قیمت، رفتار های متفاوتی دارند، اینگونه حرکات معکوس بازار همیشه اتفاق می افتد چون که بازنده ها همیشه به این تحریک ها واکنش نشان میدهند. انسان ها احساسات مشابهی دارند، از هر ملیت و تحصیلاتی که باشند. حال وقتی بازار بر خلاف میل تازه وارد ها شروع به حرکت میکند و تا حدی پیش میرود که پوزیشن های سست و فاقد مدیریت سرمایه خودشان را تسلیم می کنند – به اصطلاح "لرزاندن دست های ضعیف".

 

دو قانون مهم مدیریت ریسک

اگر ترید مانند صخره نوردی باشد، امنیت ایجاب میکند که یک طناب پشتیبان به خودتان وصل کنید تا اگر لغزشی رخ داد و افتادید، آسیبی نبینید. بهتر از آن، داشتن دو طناب پشتیبان است که اگر طناب اول پاره شد، طناب بعدی بتواند جان شما را نجات دهد.

در بازار نیز دو اشتباه بزرگ میتواند معاملات شما را نابود کند :

  1. عدم تعیین یا رعایت حد ضرر
  2. قرار دادن حجم سرمایه بیش از حد

حتی بهترین ترید برنامه ریزی شده نیز میتواند غیر قابل پیش بینی رفتار کند. چیزی که کنترل آن از شما بر می آید، مدیریت سرمایه است. این کار را با مدیریت کردن حجم سرمایه و نقاط استاپ خود میتوانید انجام دهید. اگر از سیگنال ترید استفاده میکنید، حد ضرر نیز برای شما تعیین شده و فقط کافیست حجم را طوری مدیریت کنید که در صورت برخورد به استاپلاس ، سرمایه شما نابود نشود و همینطور طاقت ضرر آن را داشته باشید. با داشتن حد ضرر تحلیل شده، از بدترین فاجعه های بازار با کمترین ضرر ممکن خارج میشوید بدون این که موجودی حساب خود را فلج کنید اما در قبال آن، در بلند مدت میتوانید پیروز شوید. چرا که بقا در بازار خودش به تنهایی سود است.

استفاده از حجم سرمایه بیش از حد مانند استفاده از بادبانی بزرگ برای یک قایق کوچک است. وزیدن بادی شدید باعث واژگون شدن قایق شما خواهد شد به جای افزایش سرعت آن. برخی افراد از روی بی خیالی یا طمع حجم بالایی از سرمایه خود را وارد معامله میکنند به امید سود و بازده هر چه بیشتر، اما این امر نیز قاعده و قانون خود را دارد.

 

قانون دو درصد در مدیریت سرمایه

قطعا با مفاهیم کوسه و نهنگ در بازار های مختلف آشنا هستید. شخصی که یک چهارم سرمایه خود را در یک ترید از دست دهد، مانند شناگری است که یک دست و یک پایش را کوسه ها خوردند. آن شخص باید 33% از سرمایه خودش را برگرداند تا ضرر خود را جبران کند، اما احتمال این امر بسیار کم و حتی غیر ممکن است. تنها راه جلوگیری از این مشکل رعایت کردن قانون دو درصد است. این قانون باعث میشود که کنترل بسیار زیادی روی سرمایه خود داشته باشید، این قانون ایده آل تمامی سرمایه داران است.
 

قانون دو درصد یعنی , وارد کردن ریسک کردن فقط دو درصد از سرمایه در هر ترید.

تحلیل حرفه ای مارکت به تنهایی شما را برنده بازی نمیکند. توانایی این که ترید های خوبی به دست آورید شما را موفق نمیکند. تحلیل های خوب زیادی داریم که باعث نابودی سرمایه ها شده. فقط وقتی منفعتش به شما میرسد که بتوانید از سرمایه خودتان در مقابل کوسه ها حفاظت کنید! تریدر های زیادی دیدیم که حتی 50 ترید موفق پیاپی داشتند و آخر سر به ضرر های سنگین دچار شدند. وقتی اینگونه موفقیت های پیاپی رخ میدهد، به راحتی فکر میکنید که بازی را یاد گرفتید، اما طولی نکشید که با یک ترید کل سود های پیشین خود را از دست دادید.

یک سیستم ترید خوب، سیستمی است که در بلند مدت به شما برتری دهد، چرا که در کوتاه مدت بازار پر است از اتفاقات تصادفی و هرج و مرج. حتی اگر خبر های خوب و رنگارنگی در مورد بازار شنیدید، همیشه قانون 2% را رعایت کنید.

متوجه این شدیم که افراد مختلف واکنش های مختلفی به 2% نشان میدهند. تازه وارد هایی که برای شروع موجودی کمی در اکانت خود قرار دادند میگویند این میزان برایشان رضایت بخش نیست و بسیار کم است. هستند عزیزانی که بپرسند "اگر بازار خوب بود و یا ماهر تر شدم میتونم این میزان رو افزایش بدم ؟". این سوال مثل این است که بپرسید "آیا میتونم طول طناب بانجی جامپ رو افزایش بدم؟" . سرمایه های کم دلیل بر ناتوان بودن شما در ترید نیست همانطور که دلیل بر رعایت نکردن 2% نیست. دیدگاه بلند مدت تر داشته باشید. در همین حین زمان کافی نیز برای کسب مهارت های بیشتر خواهید داشت. در این صورت بد نیست از زاویه دیگری نیز به قضیه نگاه کنید:
 

به جای موجودی کل حساب، به فکر افزایش " 2% از موجودی حساب" باشید

وقتی موفق به مقابله با ترس یا طمع غریزی خود شدید و حتی با اکانتی با موجودی کم توانستید بر قانون 2% تسلط پیداکنید، آنگاه میتوانید ترید های خود را گسترش دهید، نه با زیر پا گذاشتن قانون 2%، بلکه با افزایش تدریجی موجودی اکانت در هر ماه. میتوانید مقداری از درآمد شغل دیگرتان را برای افزایش بالانس اکانت اختصاص دهید تا میزان 2% ترید های شما نیز افزایش پیدا کنند. و یا اگر قصد افزایش موجودی ندارید، می بایست زمان بیشتری را صرف ترید و افزایش همان موجودی کنید که زمان بیشتری خواهد برد اما تجربه بیشتری را نیز کسب خواهید کرد.

واکنش حرفه ای ها به قانون دو درصد بسیار متفاوت است. آنان میگویند این میزان بسیار زیاد است و میخواهند کمتر ریسک کنند، دوست ندارند که دو درصد از یک میلیون دلار را در یک ترید و در یک روز از دست دهند. هستند بیزنسمن های زیادی که همچنان نمیتوانند بیشتر از 0.5% ریسک کنند. همانطور که ملاحظه میکنید، فرسنگ ها اختلاف دیدگاه بین تازه وارد ها و حرفه ای ها وجود دارد. این که کدام دسته باشید، انتخاب ساده ای است.

 

مثلث مدیریت سرمایه

فرمول مثلثی مدیریت سرمایه را میتوانید به این صورت در ترید های خود محاسبه کنید :

  • A  : ماکسیمم میزان دلاری که میخواهید در معامله ریسک کنید. برابر است با دو درصد از کل موجودی حاضر در حساب شما. (هرگز بیشتر از دو درصد نباشد)
     
  • B : فاصله نقطه ورودی تا حد ضرر مورد نظر شما (به دلار)
     
  • C : مقدار به دست آمده در مرحله A  را بر B تقسیم کنید. عدد به دست آمده، تعداد ارزی است که میتوانید خرید کنید . حتما نباید دقیقا همین مقدار را در معامله قرار دهید، میتوانید از این مقدار کسر کنید. اما به هیچ عنوان بیشتر از این میزان وارد پوزیشن نشوید. اگر قرار است خرید پله ای انجام دهید، این مقدار را بین پله ها ترجیحا به صورت کم به زیاد به ترتیب برای اولین پله و دور ترین پله تقسیم کنید.

 

موجودی های کم میتوانند ماکسیمم دو درصد را در ترید های خود رعایت کنند. به مرور که موجودی شما بالا رفت، میتوانید از میزان دو درصد کم کنید. یک سوم(از دو درصد) برای ترید های معمولی، دو سوم برای ترید های قوی، و دو درصد کامل برای ترید های استثنا و دارای پتانسیل واقعی (نه طبق شایعات مردم و اخبار).

 

نحوه استفاده از مثلث مدیریت سرمایه (بدون اهرم)

فرض کنید سیگنال یا تحلیلی داریم با نقاط ورود و خروج زیر :

TRXUSDT - LONG  

Entry :  0.114 - 0.118

TARGETS :  0.123 - 0.127 - 0.131 - 0.137 - 0.145

STOPLOSS : 0.110

 اکانت کوچکی داریم با 1000$ موجودی. حال به ترتیب اضلاع مثلث، میزان خرید مناسب را محاسبه میکنیم :

  • A : دو درصد از 1000$ = 20$
     
  • B : دو پله داریم . میانگین ورودی پله ها را به صورت ساده میگیریم "0.116" و فاصله تا استاپ لاس :
  • 0.116-0.110 برابر 0.006
     
  • C : میزان به دست آمده در A بخش بر B . (کمی رند و کمتر)
  • 20 / 0.006 =~ 3,300 TRX


حال فرض بگیریم در هر پله به طور مساوی قرار است عدد به دست آمده را تقسیم کنیم که میتوانیم در هر پله 1650 TRX خرید کنیم.

با این میزان خرید مجاز که از فرمول مثلث به دست آمد، در صورتی که بازار به طور ناگهانی سقوط کند، شما فقط دو درصد متضرر شدید. با این میزان ضرر، به راحتی قادر به ریکاوری ضرر خود در ترید های بعدی هستید. حال اگر چندین ترید متوالی به ضرر 2% برخورد کرد، از قانون 6% پیروی میکنیم که در ادامه به شرح آن می پردازیم.

 

مدیریت سرمایه در مارکت های فیوچرز

بازار معاملات فیوچرز خطرناک تر از بازار های اسپات و استاک و ... است، نه به خاطر پیچیدگی های خاصشان ، حتی با این که از لحاظ نوع و جهت معامله تنوع بیشتری دارند، باز هم به آسانی میتوان آن را آموخت. اما عامل کشنده اینجاست که سیستم فیوچرز تریدر های زیادی را با اهرم های کذایی اغوا میکند. این مورد بسیار سود ده و خوشایندیست اگر بازار بر وفق مراد شما باشد، اما در خلاف جهت، طبق وام اخذ شده از سیستم توسط لوریج، میزان قابل توجهی از موجودی حساب شما را میتواند از بین ببرد. شما در ترید های لوریج دار بخشی از اکانت خود را به عنوان چیزی مانند "وثیقه وام" به سیستم ارایه میدهید -در Margin Ratio این میزان مشخص است- تا سیستم به شما اجازه عقد قرارداد های بالاتر از حجم واقعی موجودی حسابتان را بدهد. این موضوع بسته به میزان لوریج انتخاب شده و نوع لوریج ایزوله یا کراس، مارجین معینی را حفظ میکند. در اینصورت شما با میزان وامی که در اختیار دارید، قادر به معامله ارز مورد نظر خود هستید. سود یا زیان آن ارز نیز نسبت به موجودی واقعی اکانت شما اضافه/کسر میگردد. پس وقتی از لوریج استفاده میکنید، عملا با پولی که در حسابتان ندارید، در حال ترید هستید. درک این مفهوم بسیار حیاتیست قبل از این که دست به معامله بزنید.به طور حتم مباحث اهرم و چگونگی استفاده درست از آن در مقالات مجزا و به صورت اختصاصی در سایت بست سیگنال ارایه خواهد شد.

معاملات آتی یا فیوچرز چیست؟

با افزایش محبوبیت ارز دیجیتال روند خرید و فروش نیز در کشورهای مختلف بسیار گسترش پیدا کرده است. روش های مختلفی برای کسب در آمد در بازار سرمایه وجود دارد که انجام معاملات به نوعی اهمیت بالایی نسبت به روش های دیگر دارد و در چند سال اخیر معاملات فیوچرز (Trading Futures ) جزء روشهای جدید و پر طرفدار در بین کاربران بوده است.

مثال معروفی بزنیم در مقایسه دو سبک ترید در فیوچرز...

آقای لاکپشت و آقای خرگوش هر دو اکانتی با موجودی 50،000$ دارند. خرگوش با دیدن چارت لایتکوین متوجه این میشود که میانگین روزانه نوسان لایتکوین 30$ در روز است. که با استفاده از لوریج به ازای هر قرارداد میتواند 3000 دلار سود کند، اما میانگین نوسان روزانه ریپل 10 سنت است که ماکسیمم میتواند 500$ سود کند. با خودش میگوید اگر نصف نوسان لایتکوین را هم بگیرم، 1500$ سود میکنم در حالی که اگر روی ریپل معامله کنم 250$ عایدم میشود. پس 2 قرارداد لایتکوین خریداری میکنم!

آقای لاکپشت که محتاط تر عمل میکند، محاسبات دیگری در ذهن دارد. با استفاده از قانون دو درصد فقط 1000$ میتواند در هر معامله استفاده کند. میبیند اگر لایتکوینی را بخرد که در روز 3000 دلار نوسان دارد، برایش غیر ممکن است که بتواند حد ضرری را متناسب با 1000 دلارش تعیین کند. خریدن لایتکوین در اکانتش مانند گرفتن یک ببر بزرگ توسط دم کوچک آن است. اما ریپل ببری کوچک با دمی بلند تر است که میتواند دور دستش بپیچاند. پس لاکپشت ریپل را خریداری میکند. کدامیک از آن ها در بلند مدت موفق ترند ؟ خرگوش یا لاکپشت ؟

 

نحوه استفاده از مثلث مدیریت سرمایه در فیوچرز به همراه اهرم :

سیگنال مثال قبل + پارامتر اهرم :

TRXUSDT - LONG  

Entry :  0.114 - 0.118

TARGETS :  0.123 - 0.127 - 0.131 - 0.137 - 0.145

STOPLOSS : 0.110

LEVERAGE :  5x (Cross) / 10x (Cross)

 

ابتدا بدانیم دلیل استفاده از لوریج چیست ؟ مارکت ها دارای volatility (نوسان) متفاوتی هستند. وقتی یک ارز به قیمت 10$ به طور میانگین فقط 0.0001 دلار نوسان دارد، بدون استفاده از اهرم ، با توجه به قیمت کنونی آن، سرمایه زیاد تری را نیاز خواهید داشت تا بتوانید فقط یک دلار سود کسب کنید! استفاده اهرم اینجاست که از چنین نوسانات کوچکی بتوانید با ضریب بالاتر، (مشابه نوسان بیشتر) معامله کنید. در بازار جهانی فارکس بخاطر ثبات اقتصاد کشور ها، چنین نوسانات کوچکی داریم. به همین دلیل معمولا با لوریج های بالاتر(50-100-500 و ... ) معاملات را انجام میدهند. اما بازار ارز های دیجیتال ذاتا دارای نوسانات بسیار بالایی است. استفاده از اهرم بالا در این بازار ها ریسک را چند برابر و کاملا غیر منطقی میکند.
 

اینجا دو سناریوی استفاده از لوریج را بیان میکنیم تا میزان ریسک و پاداش را بسنجیم و به جای رویاپردازی سود، اول ضرر آن را در نظر بگیریم :

استفاده اشتباه از لوریج و عواقب آن: لوریج 5 را در نظر گرفتیم پس از آنجایی که به اندازه 5 برابر سرمایه خودمان قادر به خرید هستیم دو در صد از آن سرمایه غیر واقعی را با فرمول مثلث حساب میکنیم و میتوانیم با همان 20 دلارمان،  5 برابر 3300 ترون را بخریم. معادل 16500 ترون. پس میتوانیم تا تارگت یک 115 دلار سود کنیم!!! اما نگاهی به ریسک معامله نیز بکنیم. فرمول مارجین معامله را در نظر داشته باشید :

 مارجین هر معامله = میزان ارزش واقعی معامله( 1,914$ برای 16500 ترون به قیمت واحد $0.116 ) تقسیم بر مقدار لوریج (5) =~ 383$

  •  - میبینیم که  38% از موجودی کل برای این معامله اختصاص داده شده که درصورت برخورد به حد ضرر، 26% مارجین، تقریبا معادل 100 دلار ضرر کردیم (10% از کل سرمایه)
  •  - برای لوریج 10 که برابر میشد با خرید 33000 ترون و در صورت برخورد با حد ضرر، 198 دلار معادل 20% از کل سرمایه! و 52% ضرر از مارجین.
  •  
  •  - در حالیکه بدون استفاده از اهرم و میزان خرید 3300 ترون، با برخورد به حد ضرر، تقریبا 10 دلار متضرر میشدید که برابر بود با 2% از کل سرمایه و 5% ضرر از مارجین.

 

اگر دیدگاه شما مخالف با مثال بالا است، یعنی تا حدی با این شمشیر دو لبه آشنایی دارید.

نحوه استفاده صحیح از لوریج : تاثیر اهرم اینجاست که به جای این که 20$ (2 درصد از موجودی کل) از حساب ما برای پوزیشن کسر شود، این میزان با توجه به لوریج 5، 2$ کسر میشود.  لوریج را معمولا به عنوان ابزار چند برابر کردن سود یا ضرر میشناسند که ذهنیت اشتباهی نیست. اما اگر با فرض استفاده از لوریج قوانین مدیریت سرمایه پیاده نشود، عملا خودمان رو گول زدیم.

یکی از کاربرد های اهرم که ضمن رعایت مدیریت سرمایه میتوان نام برد، این است که وقتی پوزیشن(بدون اهرم و یا اهرم بسیار پایین) شما به سود دهی خاصی رسیده است و استاپ لاس خود را در سود منتقل کردید، میتوانید از لوریج برای آزاد کردن مبلغ داخل پوزیشن به موجودی کل حساب خود استفاده کنید. مثالی واضح تر بزنیم با سیگنال بالا :

بدون استفاده از اهرم ، وارد پوزیشن TRX شدیم و فرض کنید به میزان 2 تارگت سود از پوزیشن دریافت کردیم. (فرضا 50% از مارجین خارج شده) و 10$ دیگر در پوزیشن خود داریم و استاپلاس را به تارگت 1 منتقل کردیم. حال فرض کنید چندین پوزیشن دیگر نیز داریم که میزان قابل توجهی از اکانت ما در پوزیشن ها درگیر هستند. و تمام استاپلاس ها در سود قرار گرفته. حال میخواهیم در عین رعایت مدیریت ریسک و سرمایه، پوزیشن دیگری باز کنیم. در اینجا با بالا بردن اهرم پوزیشن های Risk-Free شده (استاپ نقطه ورود یا در سود) میزان سرمایه درگیر در پوزیشن به اندازه ضریب لوریج به موجودی حساب ما منتقل میشود و میتوانیم از آن برای معاملات آتی دیگر نیز استفاده کنیم بدون این که خطر از دست دادن سرمایه توسط پوزیشن های پیشین ما را تهدید کند.

حقیقت اهرم در این مثال این بود که میتوانیم با استفاده درست از آن، سرمایه کمتری را در پوزیشن هایمان درگیر کنیم در عین این که مدیریت ریسک ما کاملا رعایت شده باشد. عدم رعایت مدیریت سرمایه و ریسک و استفاده از اهرم مانند مثال قایق کوچک و بادبان بزرگ است که در بالا ذکر کردیم، چرا که از سرمایه ای استفاده میکنیم که بیشتر از حد موجودی واقعی ماست. پس استفاده از این امر دارای ریسکی است که خودتان قبل از بازکردن ترید می بایست حساب و کتابش را در دست داشته باشید و احتمال ضرر را نیز جزئی از بازی در نظر بگیرید.
 

تریدر های حرفه ای فیوچرز، به طور عمده یک سوم زمانشان را صرف چرتکه انداختن مدیریت ریسک خود میکنند، در حالی که تازه وارد ها بدون هیج درنگی وارد پوزیشن میشوند و تریدر های سطح متوسط، تمرکزشان بر روی آنالیز مارکت است. حرفه ای ها اکثریت زمان را صرف مدیریت سرمایه و تعیین نقاط ورود با بهترین ریسک به ریوارد میکنند و قاعدتا در بلند مدت با این کار، پول افراد مبتدی و متوسط را در جیب خود قرار میدهند.

 

قانون 6% در مدیریت سرمایه

اکثر ما ها وقتی در منجلابی از مشکلات گیر میکنیم، برای خروج از آن وضعیت، خودمان را به آب و آتش میزنیم. تریدر های بازنده اغلب پوزیشن های بزرگتری را باز میکنند به امید این که چاله های زندگی خود را پر کنند. تصورات رویایی از مارکت و دیدن افراد ظاهرا موفق در شبکه های مجازی و ... هر لحظه تاثیر بیشتری بر روان این اشخاص میگذارد. پاسخ سوال "چرا من نتونم؟ مگه من چی از اون کم دارم؟" را نیز با قضاوت تصویر داخل آینه میدهند و سعی در تغییر آن تصویر دارند. اما بد نیست سوزنی به خود بزنیم و خودمان را اصلاح کنیم تا تصویر داخل آینه نیز تغییر کند. وقتی میبینید برای خلاص شدن از وضع بد بیشتر خود را متضرر میکنید، بهتر است کمی کنار بکشید. وقتی به طور پیاپی ترید های شما با ضرر مواجه میشود، بهترین پاسخ این است که برای مدت کوتاهی ترید نکنید و بیشتر نظاره گر و متفکر باشید. قانون 6% مرز های مشخصی برای این شرایط تعیین میکند به طوری که وقتی طی ضرر های متوالی 6% از موجودی کل حساب خود را در یک ماه از دست دادید، تا آخر ماه دست به تریدی نزنید تا شرایط مناسب مجدد محیا شود.
 

قانون 6% شما را از انجام ترید در ماه جاری منع میکند وقتی که ضرر این ماه به 6% از کل حساب شما برسد.

همه ما روز هایی در بازار را تجربه کردیم که به طور متوالی سود میکنیم. زمان هایی که دست به هر خاکی بزنیم تبدیل به طلا میشود. این زمان ها وقت فعالیت در بازار است.
اما زمان های دیگری نیز هستند که دست به هر تریدی بزنیم، با ضرر و یا بدون سود خارج میشویم. مواقعی که ترید های ما دیگر فاقد بازدهی شده و با ضرر مواجه میشویم، بسیار مهم است که از قدم گذاشتن در تاریکی دوری کنیم و یک قدم به سمت عقب برگردیم قبل از اینکه بازار سرمایه ما را ببلعد. آماتور های این بازار علاقه خاصی به پیش رفتن در این مواقع دارند. با کوچکترین دروغ های بازار اغفال شده و فکر میکنند که بهترین شرایط را زودتر از همه دریافتند ولی همچنان به ضرر های متوالی منتهی شده و بعد هر بار ضرر با کلی استدلال عجیب خود را قانع میسازند که اشتباه از فلان چیز بود! و پوزیشن بعدی باز میشود... این روال ادامه پیدا میکند تا زمانی که موجودی حساب خود را فلج کنند در حالی که تنها پاسخ به سادگی ترید نکردن در آن دوره بود. قانون 6% در اینجا میتواند سرمایه شما را حتی از اشتباهاتی که منشاء آن را نمی بینید حفظ کند و زمان کافی برای فکر کردن به شما میدهد.

 

این موضوع خط مشی ما در ترید است و در روند سیگنال دهی خود ما نیز رعایت گردیده.چرا که هستند روز های تاریکی که ترید ها به حد ضرر برخورد میکنند. ما سریعا متوجه بهم ریختن سیستم بازار میشویم و قبل از رسیدن به حد قانون 6%، سیگنالی ارایه نمیدهیم; به اعضای خود نیز این هشدار را میدهیم که در این زمان تریدی انجام ندهند تا وقتی که حالت مساعد مجدد بازگردد. به این نیز معتقدیم که شما نباید با خشک و تر هیجانات بازار بسوزید، در زمان های رکود و عدم امکان ترید، مدت اشتراک سیگنال اعضایمان نیز افزایش پیدا میکند تا نگرانی ای بابت چنین شرایطی نداشته باشند.

 

این مقاله حاصل و چکیده کتاب های نانوشته زیادیست که نباید به طور سطحی خوانده شود، بین خطوط را نیز بخوانید و درک کنید. قانون 6% در همه وقت، قبل از باز کردن ترید تا زمان بستن ترید ملکه ذهن شما باشد. قانون 6% از شما میپرسد که آیا به اندازه کافی پول برای انجام این معامله دارید؟ آیا فرض بر این که کل ترید های باز شما به حد ضرر برخورد کند، همچنان میتوانید این معامله را باز کنید؟ این قانون ریسک شما را به بهترین شکل تحت کنترلتان قرار میدهد.

اما گاهی پیش خواهد آمد ، با این که شما به حد 6% رسیدید و توانایی باز کردن ترید دیگری ندارید، در حالی که یک فرصت طلایی در مقابل شماست و نمیتوانید از دستش دهید. دو راه دارید، پوزیشن های باز خود را در سود ریسک فری کنید و یا استاپلاس های حفاظتی نزدیک تری قرار دهید. تا اگر در بدترین حالت تمامی پوزیشن های شما توسط استاپلاس در سود خارج شد، جای کافی برای بازکردن ترید طلایی مد نظر خود خواهید داشت.


پیشنهاد میکنیم ویدئوی آموزش مدیریت که سرمایه توسط یکی از تحلیلگران عزیز تیم ما تولید شده را نیز مشاهده کنید :

 

نتیجه گیری :

به طور خلاصه، قانون 2% و 6% خط مرزی برای شماست که بتوانید به شکل هرمی رشد کنید. هر بار بعد از کسب سود و جلوگیری از ضرر پوزیشن های شما بزرگ و بزرگ تر میشود بدون این که دست کوسه ها به شما برسد.
 

با مدریت سرمایه درست ، اگر 80% پوزیشن های شما به ضرر منتهی شود، 20% دیگر میتواند برآیند حساب شما را مثبت کند.

آموختیم که چطور دید بلند مدت تری به ترید ها داشته باشیم. به علوم روانشناسی و خصوصیات ذاتی انسان بودنمان پی بردیم و آگاه شدیم. سعی میکنیم لاکپشت باشیم و راندمان بلند مدت را در نظر بگیریم. نگاهی به اعماق سیستم فیوچرز و چگونگی مدیریت سرمایه در این سیستم کردیم و حال برخی از استفاده های درست لوریج/اهرم را درک میکنیم.

شما نیز از همین الان این روش ها را استفاده کنید و نتیجه ای که گرفتید را در بخش کامنت ها اعلام کنید. همچنین خوشحال میشویم که با نظرات و انتقادات و پیشنهادات ارزشمند خود  در همین بخش و یا پشتیبانی 24 ساعته، ما را آگاه سازید.